'
دلم را جز تو کس دلبر نبا شد
بجز شور تو ام در سر نباشد
دل فایز تو عمدا میکنی تنگ
که تا جای کس دیگر نباشد'
*******************
چه می شد بین ما مهتاب می شد
قشنگ خنده هایت باب می شد
کمی گل گفته و گل می شنیدیم
زمستان خجالت اب می شد'
*******************
گر خواهی در جهان پایندگی
بندگی کن ، بندگی کن ، بندگی
زندگی در بندگی ست
زندگی بی بندگی شرمندگی ست
******************
'درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر بار
دلبری برگزیده ام که مپرس
ز دستدیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
سازم خنجری نیشش ز ÷ولاد
زنم بر دیده تا دل گردد ازاد'
*******************
'از دست فراقت بر کی داد برم
فریاد رس از تو به که فریاد برم
طوفان غمت رشته ی، هستی بگسیخت
یاد تو شود، یاد خود از یاد برم'
*******************
وای ان روزی که قاضی مان خدا بی
به میزان و صراطم ماجرا بی
به نوبت میروند پیر و جوانان
وای انساعت که نوبت زان ما بی'
*******************
غریبی بس مرا دلگیر دارد
فلک بر گردنم زنجیر دارد
فلک از گردنم زنجیر بر دار
که غربت خاک دامنگیر دارد'
'دلی خواهم که از آن درد خیزد
بسوزد ، عشق ورزد ، اشک ریزد
صفای خاطر دلها زدرد است
دل بی درد همچون گور سرد است'
*****************
'من مطمئنم که ما جوان می میریم
ما بین زمین و آسمان می میریم
لب های من و تو لاله و لادن شد
از هم که جدا کنندمان می میریم'
*****************
'با بوسه ی لب های تو آغاز کنم
روی تو حساب تازه ای باز کنم
تا بوسه ی من هدر نرفته باید
در قلک لب هات پس انداز کنم'
****************
'گر بر سر کوی تو نباشم چکنم
گر واله ی روی تو نباشم چکنم
ای جان جهان به تار موی تو اسیر
گر بسته موی تو نباشم چکنم