نه یاد میکنی نه میروی یاد
به نیکی باد یادت ای پریزاد
عجب نبد کنی عاشق فراموش
فراموشیست رسم آدمیزاد
*****
به سیر باغ رفتم باختم من
نظر بر نو گلی انداختم من
الهی دیده ی عاشق شود کور
که دلبر آمد و نشناختم من
*****
سر زلف تو جانا لام و میم است
چو بسم الله الرحمن الرحیم است
به هفتاد و دو ملت برده حسنت
قدم از هجر تو مانند جیم است
*****
دلم در نزد جانان است امشب
چو مرغ نیم بریان است امشب
کبابی از دل عاشق بسازید
که سرو ناز مهمانست امشب
دوستی یک حادثه و جدایی یک قانون است بیا حادثه آفرین و قانون شکن باشیم!
«»«»«»«»«»
در رفافت رسم ما جان دادن است
هر قدم را صد قدم پس دادن است
هر که بر ما تب کند جان میدهیم
ناز او را هر چه باشد میخریم
«»«»«»«»«»
ما شقایق های باران خورده ایم
سیلی ناحق فراوان خورده ایم
ساقه ی احساسمان خشکیده است
زخم ها از باد و طوفان خورده ایم
«»«»«»«»«»
هر چند که از آینه بی رنگ تر است
از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است
بشکن دل بی نوای ما را ای رفاقت!
این ساز شکسته اش خوش آهنگ تر است
«»«»«»«»«»
بهر امتحان ای دوست گر طلب کنی جان را
آنچنان برافشانم کز طلب خجل مانی ای دوست