دوستی یک حادثه و جدایی یک قانون است بیا حادثه آفرین و قانون شکن باشیم!
«»«»«»«»«»
در رفافت رسم ما جان دادن است
هر قدم را صد قدم پس دادن است
هر که بر ما تب کند جان میدهیم
ناز او را هر چه باشد میخریم
«»«»«»«»«»
ما شقایق های باران خورده ایم
سیلی ناحق فراوان خورده ایم
ساقه ی احساسمان خشکیده است
زخم ها از باد و طوفان خورده ایم
«»«»«»«»«»
هر چند که از آینه بی رنگ تر است
از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است
بشکن دل بی نوای ما را ای رفاقت!
این ساز شکسته اش خوش آهنگ تر است
«»«»«»«»«»
بهر امتحان ای دوست گر طلب کنی جان را
آنچنان برافشانم کز طلب خجل مانی ای دوست