با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو
باشد که خستگی بشود شرمسار تو
در دفتر همیشه ی من ثبت می شود
این لحظه ها عزیزترین یادگار تو
«»«»«»«»«»
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم
«»«»«»«»«»
تو از دردی که افتادست بر جانم چه می دانی؟
دلم تنها تو را دارد ولی با او نمی مانی
تمام سعی تو کتمان عشقت بود در حالی
که از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی
اگر همون قدر که ستاره در آسمون هست ماه بود، باز هم آسمون بدون تو سیاه بود!
**************
میگن عاشقا عشقشون رو زیبا می بینن. این دفعه که دیدمت خیلی زیبا شده بودی. نمی دونم تو هر دفعه داری زیباتر میشی یا من عاشقتر؟!
**************
دوست دارم بمیرم و سیاه پوشت کنم
دوست ندارم بمانم و فراموشت کنم..
شبی پرسیدمش با بی قراری، به غیر از من کسی را دوست داری؟ دو چشمش اشک شد از شرمساری، میان گریه هایش گفت: آری!؟..
*******************
خدا کند که بدانی چه قدر محتاج است
نگاه خسته ی من بر دعای چشمانت..
******************
'
دلم را جز تو کس دلبر نبا شد
بجز شور تو ام در سر نباشد
دل فایز تو عمدا میکنی تنگ
که تا جای کس دیگر نباشد'
*******************
چه می شد بین ما مهتاب می شد
قشنگ خنده هایت باب می شد
کمی گل گفته و گل می شنیدیم
زمستان خجالت اب می شد'
*******************
گر خواهی در جهان پایندگی
بندگی کن ، بندگی کن ، بندگی
زندگی در بندگی ست
زندگی بی بندگی شرمندگی ست
******************
'درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر بار
دلبری برگزیده ام که مپرس